آخرین چیزی که به یاد می آورید این است که تیغه ای به سمت شما می آید. با باز کردن چشمانت متوجه میشوی که روی سکوی سنگی عجیبی در جنگل استراحت میکنی، تمام زخمهای بدنت و اشکهای لباست از بین رفتهاند. تو یکی از این تبعیدی ها بودی و همانطور که در داستان ها هیولا برای تو آمده بود. جنایتکاران برای کفاره گناهان خود در جنگل باستانی فرستاده می شوند. در اینجا آنها توسط یک هیولای وحشتناک شکار می شوند، قربانی برای تسکین خشم خدا. گم شده و گیج شروع به کاوش در.
اطلاعات دقیق...